3 مسیر متفاوت در دنیای مد؛ از کارگاه خانگی تا برند جهانی (بررسی استایل و پارچه)

آیا تا به حال به این فکر کردهاید که برندهای مطرح ایرانی که امروز در ویترینها میدرخشند، دقیقا از کجا شروع کردهاند؟
داستان مد، همیشه داستان “سرمایههای کلان” نیست؛ گاهی داستانِ شناخت درستِ جنس پارچه، تسلط بر الگوسازی و درک صحیح از “تنخور” لباس است.
در سالهای اخیر، طراحان ایرانی با فاصله گرفتن از کپیکاری و تکیه بر خلاقیت بومی، توانستهاند سلیقه مخاطب را تغییر دهند. اما راز این تغییر چیست؟ در این مطلب از مجله پارچهنگار، به جای کلیگویی، نگاهی دقیقتر به مسیر فنی و هنری سه برند موفق میاندازیم و بررسی میکنیم که چگونه یک ایده روی کاغذ، به یک “برند” تبدیل میشود.
برند «پوشِ ما»؛ جادوی راحتی و کژوال
داستان فرناز عبدولی و برند «پوشِ ما»، درس بزرگی برای علاقهمندان به سبکهای کژوال (Casual) است. موفقیت این برند تنها در بازاریابی نبود، بلکه در انتخاب هوشمندانه پارچههای نخی و الیاف طبیعی نهفته بود. عبدولی با درک نیاز جامعه به مانتوهای راحت و کاربردی، تمرکز خود را بر طراحیهایی گذاشت که “ایستایی” راحت و آزادی عمل داشته باشند. اگر شما هم به فکر طراحی کالکشنهای خیابانی هستید، انتخاب پارچههایی مثل لینن یا پوپلین که تنفسپذیری بالایی دارند، اولین گام موفقیت است.
برند «آغا بیبی»؛ جسارت در تلفیق سنت و مدرنیته
اگر به سبکهای آوانگارد علاقه دارید، مسیر برند «آغا بیبی» (مهرنوش شاهحسینی) الهامبخش است. نقطه قوت این برند، بازی با پترنها و ساختارشکنی در الگوهای کلاسیک بود. این برند نشان داد که یک طراح موفق، کسی است که از ترکیب پارچههای سنتی با برشهای مدرن نترسد.
برای رسیدن به چنین جایگاهی، شناخت رفتار پارچههایی که فرمپذیری بالایی دارند (مانند ژاکارد یا کرپهای سنگین) ضروری است تا بتوانید حجمهای هندسی خاص را روی بدن پیاده کنید.
برند «مِروُج»؛ تکنیک و پرفورمنس در لباس ورزشی
مجید سَدیدیفر با برند «مِروُج» ثابت کرد که صنعت مد ایران پتانسیل ورود به عرصههای تخصصی و جهانی را دارد. تفاوت اصلی در این حوزه، دانش نساجی است.
در لباس ورزشی، بحث زیبایی در اولویت دوم قرار دارد و اولویت اول، ویژگیهای فنی پارچه مثل کشسانی، دفع رطوبت و دوام بالاست. موفقیت مروژ نشان میدهد که تمرکز بر یک “نیش مارکت” (Niche Market) تخصصی و استفاده از متریال با استانداردهای جهانی، میتواند مسیر صادرات را هموار کند.
نقشه راه: از ایده تا اجرا
بسیاری از هنرجویان خیاطی و طراحی لباس، ایدههای درخشانی در سر دارند اما در مرحله اجرا متوقف میشوند. واقعیت این است که تبدیل شدن به یک برند، فراتر از دوختن چند لباس زیباست. شما نیاز دارید تا بین “هنر طراحی” و “مدیریت محصول” پل بزنید.
یک برند موفق روی سه پایه اصلی بنا میشود:
-
هویت بصری و داستان برند: مشتری باید بداند شما چه داستانی را روایت میکنید. مینیمال هستید یا ماکسیمال؟
-
شناخت متریال: هیچ الگوی خوبی با پارچه اشتباه، نتیجه مطلوبی نخواهد داشت.
-
استراتژی کسبوکار: دانستن اینکه چگونه بفروشید، به اندازه دانستن اینکه چگونه بدوزید مهم است.
اگر در مرحلهای هستید که مهارت فنی (الگو و دوخت) را کسب کردهاید و حالا میخواهید وارد بازار حرفهای شوید، باید اصول مدیریت این حرفه را بیاموزید. برای کسانی که جدی هستند، راهاندازی کسبوکار در صنعت مد نیازمند تدوین یک بیزینس پلن دقیق است که شامل تامین پارچه، برآورد هزینههای تولید و شناخت مخاطب هدف باشد. بدون این نقشه راه، حتی بهترین کالکشنها هم ممکن است در انبار خاک بخورند.
سخن پایانی؛ قیچی را زمین نگذارید
نگاه به مسیر برندهایی که از کارگاههای کوچک خانگی شروع کردهاند، به ما یادآوری میکند که “محدودیت”، مانع خلاقیت نیست. چه با یک چرخ خیاطی خانگی شروع کنید و چه با یک کارگاه صنعتی، مهمترین اصل “استمرار” و “بهروز نگه داشتن دانش فنی” است.
شما برای شروع برند خودتان کدام سبک را انتخاب میکنید؟ کژوال و راحت مثل پوشِ ما، یا ساختارشکن مثل آغابیبی؟ نظرات خود را برای ما بنویسید.






